مرکز تخصصی دیابت و درمان زخم

09393940274
چرا زخم‌های دیابتی دیر خوب می‌شوند؟

چرا زخم‌های دیابتی دیر خوب می‌شوند؟

چرا زخم‌های دیابتی دیر خوب می‌شوند؟

دیابت یکی از بیماری‌های مزمن شایع در سراسر جهان است که تأثیرات گسترده‌ای بر بخش‌های مختلف بدن دارد. یکی از پیامدهای مهم و نگران‌کننده دیابت، تأخیر در بهبود زخم‌ها به‌ویژه در اندام‌های تحتانی مانند پا است. زخم‌های دیابتی، به‌ویژه زخم پای دیابتی، یکی از علل اصلی قطع عضو در بیماران دیابتی محسوب می‌شود و تأثیر قابل توجهی بر کیفیت زندگی و هزینه‌های درمانی دارد. درک علت این تأخیر در التیام زخم برای مدیریت بهتر بیماران و پیشگیری از عوارض جدی ضروری است.

برای درمان زخم دیابت حتما از صفحه درمان زخم دیابت دیدن فرمایید.

یکی از دلایل اصلی دیر التیام یافتن زخم در بیماران دیابتی، کاهش جریان خون در نواحی آسیب‌دیده است. دیابت به مرور زمان موجب آسیب به رگ‌های خونی کوچک و بزرگ می‌شود که این وضعیت تحت عنوان آنژیوپاتی شناخته می‌شود. در نتیجه‌ی این آسیب، اکسیژن و مواد مغذی کافی به محل زخم نمی‌رسد، که برای بازسازی بافت‌ها ضروری‌اند. علاوه بر این، نوروپاتی دیابتی یا آسیب به اعصاب نیز موجب می‌شود بیماران درد و جراحت را به‌موقع حس نکنند، در نتیجه زخم‌ها دیر تشخیص داده شده و رسیدگی به آن‌ها به تأخیر می‌افتد.

از سوی دیگر، اختلال در عملکرد سیستم ایمنی بدن نیز نقش قابل توجهی در روند کند بهبود زخم‌ها در دیابتی‌ها دارد. در بیماران دیابتی، فعالیت گلبول‌های سفید کاهش می‌یابد و در نتیجه توانایی بدن برای مقابله با عفونت‌ها و پاکسازی زخم کمتر می‌شود. همچنین، افزایش سطح قند خون باعث ایجاد محیطی مساعد برای رشد میکروارگانیسم‌ها و گسترش عفونت می‌گردد. همه‌ی این عوامل دست‌به‌دست هم می‌دهند تا روند طبیعی ترمیم بافت مختل شود و زخم‌ها مدت زمان طولانی‌تری برای بهبود نیاز داشته باشند.

فرآیند طبیعی ترمیم زخم

ترمیم زخم یک فرآیند پیچیده و هماهنگ است که در پاسخ به آسیب بافتی آغاز می‌شود و شامل چهار مرحله اصلی است: هموستاز (ایست خون)، التهاب، تکثیر سلولی، و بازسازی یا بلوغ بافت. بلافاصله پس از آسیب، بدن وارد مرحله هموستاز می‌شود که هدف آن توقف خونریزی است. در این مرحله، رگ‌های خونی منقبض شده، پلاکت‌ها در محل زخم تجمع پیدا می‌کنند و با آزادسازی فاکتورهای انعقادی، لخته‌ی فیبرینی تشکیل می‌دهند که مانع از خروج بیشتر خون شده و یک داربست اولیه برای مراحل بعدی ترمیم ایجاد می‌کند.

مرحله دوم، مرحله التهاب است که طی آن سلول‌های ایمنی از جمله نوتروفیل‌ها و ماکروفاژها به محل زخم جذب می‌شوند. این سلول‌ها باکتری‌ها، سلول‌های مرده و سایر مواد زائد را پاکسازی می‌کنند و فاکتورهای التهابی و رشد را ترشح می‌نمایند که نقش کلیدی در فعال‌سازی سلول‌های ترمیمی دارند. التهاب کنترل‌شده در این مرحله ضروری است، چرا که بدون آن سلول‌های بنیادی، کراتینوسیت‌ها و فیبروبلاست‌ها نمی‌توانند برای بازسازی بافت فراخوانده شوند. اگر این مرحله بیش از حد طولانی یا شدید باشد، می‌تواند به تأخیر در ترمیم منجر شود.

در مرحله سوم که مرحله‌ی تکثیر و بازسازی نام دارد، سلول‌های فیبروبلاست، کراتینوسیت‌ها و سلول‌های اندوتلیال به محل زخم مهاجرت می‌کنند. فیبروبلاست‌ها با سنتز کلاژن و دیگر اجزای ماتریکس خارج‌سلولی، زمینه‌ای برای بازسازی بافت فراهم می‌کنند. هم‌زمان، رگ‌زایی (آنجیوژنز) نیز آغاز می‌شود تا اکسیژن و مواد مغذی بیشتری به محل زخم برسد. در نهایت، طی مرحله‌ی بلوغ یا بازسازی (که ممکن است هفته‌ها یا حتی ماه‌ها طول بکشد)، بافت جدید سازمان‌یافته‌تر می‌شود، کلاژن نوع III با کلاژن نوع I جایگزین می‌شود، و استحکام نهایی پوست و بافت زیرین به مرور بازمی‌گردد.

تأثیر قند خون بالا بر عملکرد سیستم ایمنی

سطوح بالای قند خون می‌تواند عملکرد سلول‌های ایمنی مانند نوتروفیل‌ها و ماکروفاژها را مختل کند. این اختلالات منجر به کاهش توانایی بدن در مقابله با عفونت‌ها و تأخیر در فرآیند ترمیم زخم می‌شود.

1. اختلال در عملکرد نوتروفیل‌ها (سلول‌های ایمنی اولیه):
قند خون بالا تأثیر مستقیم و منفی بر عملکرد نوتروفیل‌ها دارد، که یکی از مهم‌ترین سلول‌های ایمنی ذاتی هستند. در شرایط هیپرگلیسمی، توانایی نوتروفیل‌ها برای حرکت به سمت محل عفونت (کموتاکسی)، بلع باکتری‌ها (فاگوسیتوز) و از بین بردن میکروارگانیسم‌ها کاهش می‌یابد. همچنین، آزادسازی آنزیم‌های ضد میکروبی و مولکول‌های اکسیژن فعال (ROS) که نقش کلیدی در کشتن عوامل بیماری‌زا دارند، تضعیف می‌شود. این اختلالات سبب می‌شود بدن نتواند به‌سرعت و مؤثر با عفونت مقابله کند.

2. کاهش کارایی ماکروفاژها و تأخیر در پاکسازی زخم:
ماکروفاژها، که پس از نوتروفیل‌ها وارد محل التهاب می‌شوند، نقش اساسی در پاکسازی سلول‌های مرده و تنظیم پاسخ‌های ایمنی دارند. قند بالا موجب اختلال در عملکرد ماکروفاژها می‌شود و توانایی آن‌ها را در تنظیم دقیق پاسخ‌های ایمنی، تحریک تکثیر سلول‌های ترمیمی و جمع‌آوری ضایعات بافتی کاهش می‌دهد. در نتیجه، مرحله التهابی زخم طولانی‌تر می‌شود و ترمیم به تعویق می‌افتد، که این موضوع یکی از دلایل دیر خوب شدن زخم در بیماران دیابتی است.

3. اختلال در عملکرد سلول‌های T و B (سیستم ایمنی تطبیقی):
قند خون بالا همچنین باعث سرکوب سیستم ایمنی تطبیقی می‌شود. فعالیت لنفوسیت‌های T که مسئول شناسایی دقیق و حمله به عوامل بیماری‌زا هستند، در شرایط هیپرگلیسمی دچار کاهش می‌شود. همچنین، تولید آنتی‌بادی توسط سلول‌های B ممکن است دچار اختلال شود. این عوامل موجب کاهش حافظه ایمنی، کاهش تولید پاسخ اختصاصی علیه عفونت‌ها و در نهایت افزایش خطر ابتلا به عفونت‌های مزمن و مقاوم در بیماران دیابتی می‌شود.

4. افزایش التهاب مزمن و تولید سیتوکین‌های التهابی:
در بیماران دیابتی، قند خون بالا موجب فعال شدن مسیرهای التهابی مانند مسیر NF-κB می‌شود که به تولید بیش‌ازحد سیتوکین‌های التهابی مانند TNF-α و IL-6 منجر می‌گردد. این التهاب مزمن، نه تنها به بافت‌های سالم آسیب می‌زند، بلکه باعث تضعیف بیشتر عملکرد سلول‌های ایمنی می‌شود. التهاب پایدار همچنین می‌تواند ترمیم بافت را مختل کند و زخم‌ها را در وضعیت التهابی مزمن نگه دارد، که محیط مناسبی برای رشد میکروب‌ها فراهم می‌آورد.

5. ایجاد گلیکاسیون پیشرفته (AGEs) و اختلال در پاسخ‌های ایمنی:
یکی از اثرات طولانی‌مدت قند خون بالا، تشکیل محصولات نهایی گلیکاسیون پیشرفته (Advanced Glycation End Products یا AGEs) است. این ترکیبات به‌طور غیرقابل برگشت به پروتئین‌ها و چربی‌ها می‌چسبند و ساختار و عملکرد آن‌ها را تغییر می‌دهند. AGEs به گیرنده‌های خاص خود (RAGE) در سلول‌های ایمنی متصل می‌شوند و باعث ایجاد پاسخ‌های التهابی مزمن و کاهش توانایی دفاعی سلول‌ها در برابر عوامل بیماری‌زا می‌شوند. به‌علاوه، AGEs به بافت‌ها آسیب می‌زنند و فرآیند ترمیم را به تعویق می‌اندازند، که در نهایت منجر به افزایش خطر عفونت و تأخیر در بهبود زخم‌ها در دیابت می‌شود.

گلیکاسیون غیرآنزیمی و تأثیر آن بر پروتئین‌ها

گلیکاسیون غیرآنزیمی فرآیندی است که در آن مولکول‌های قند به‌طور غیرآنزیمی به پروتئین‌ها متصل می‌شوند. این فرآیند می‌تواند ساختار و عملکرد پروتئین‌ها را تغییر داده و به اختلال در عملکرد سلول‌های ایمنی و سایر سلول‌های دخیل در ترمیم زخم منجر شود.

1. تعریف گلیکاسیون غیرآنزیمی و تفاوت آن با گلیکوزیلاسیون:
گلیکاسیون غیرآنزیمی فرایندی شیمیایی و غیرقابل کنترل است که طی آن مولکول‌های قند (مانند گلوکز) بدون دخالت آنزیم‌ها، به گروه‌های آمینی آزاد موجود در پروتئین‌ها، لیپیدها یا نوکلئیک‌اسیدها متصل می‌شوند. این فرآیند با گلیکوزیلاسیون متفاوت است؛ زیرا گلیکوزیلاسیون یک فرآیند آنزیمی، تنظیم‌شده و بیولوژیکی است که نقش مهمی در عملکرد طبیعی پروتئین‌ها دارد. در مقابل، گلیکاسیون غیرآنزیمی اغلب به ایجاد محصولات نهایی گلیکاسیون پیشرفته (AGEs) می‌انجامد که ساختار و عملکرد طبیعی مولکول‌ها را مختل می‌کنند.

2. مراحل گلیکاسیون غیرآنزیمی و تشکیل AGEs:
گلیکاسیون غیرآنزیمی معمولاً در سه مرحله انجام می‌شود:
در مرحله اول، یک قند احیاکننده (مانند گلوکز) با گروه آمین آزاد روی اسیدهای آمینه خاص (مانند لیزین یا آرژینین) واکنش می‌دهد و یک ترکیب ناپایدار به نام باز شیف (Schiff base) تشکیل می‌شود. این ترکیب سپس به فرم پایدارتری به نام محصول آمادوری (Amadori product) تبدیل می‌شود. در نهایت، این محصولات تحت واکنش‌های اکسیداسیون، آب‌زدایی و بازآرایی شیمیایی قرار می‌گیرند و ترکیبات پیچیده‌تری به نام محصولات نهایی گلیکاسیون پیشرفته یا AGEs تشکیل می‌شود که تجمع‌پذیر، مقاوم و غالباً سمی هستند.

3. تأثیر گلیکاسیون بر ساختار پروتئین‌ها:
هنگامی که پروتئین‌ها دچار گلیکاسیون غیرآنزیمی می‌شوند، ساختار فضایی آن‌ها دستخوش تغییر می‌گردد. این تغییرات شامل کاهش انعطاف‌پذیری پروتئین، تغییر در بار الکتریکی، و اختلال در ساختار سوم و چهارم پروتئین است. به‌عنوان مثال، کلاژن در بافت پیوندی پس از گلیکاسیون سفت‌تر، کمتر قابل انعطاف و کمتر قابل تجزیه می‌شود. این تغییرات باعث کاهش عملکرد زیستی پروتئین‌ها و اختلال در تعادل بافت‌ها و اندام‌ها می‌گردد.

4. تأثیر بر عملکرد بیولوژیکی پروتئین‌ها:
پروتئین‌هایی که تحت گلیکاسیون قرار می‌گیرند ممکن است عملکرد طبیعی خود را از دست بدهند. برای مثال، آلبومین گلیکوزیله شده توانایی خود در حمل داروها و اسیدهای چرب را کاهش می‌دهد. آنزیم‌ها نیز در اثر تغییر ساختارشان، فعالیت کاتالیتیکی خود را از دست می‌دهند. هموگلوبین گلیکوزیله‌شده (HbA1c) که به عنوان شاخصی برای ارزیابی کنترل قند خون در بیماران دیابتی استفاده می‌شود، نمونه‌ای شناخته‌شده از این نوع تغییرات عملکردی است.

5. تجمع AGEs و اثرات بلندمدت آن‌ها:
محصولات نهایی گلیکاسیون (AGEs) به آسانی تجزیه نمی‌شوند و در بافت‌های بدن تجمع می‌یابند، به‌ویژه در دیابت که سطح گلوکز خون بالا باقی می‌ماند. این تجمع مزمن باعث افزایش سفتی و کاهش انعطاف‌پذیری بافت‌ها، از جمله رگ‌های خونی، پوست، تاندون‌ها و بافت‌های چشمی می‌شود. همچنین، AGEs با اتصال به گیرنده‌هایی به نام RAGE (Receptor for Advanced Glycation End-products) موجب فعال‌سازی مسیرهای التهابی و استرس اکسیداتیو می‌شوند که در پاتوفیزیولوژی بسیاری از بیماری‌های مزمن مانند تصلب شرایین، نفروپاتی، رتینوپاتی و پیری بافتی نقش دارند.

6. گلیکاسیون و نقش آن در بیماری‌های مرتبط با دیابت:
در بیماران دیابتی، گلیکاسیون غیرآنزیمی با شدت بیشتری رخ می‌دهد به‌دلیل حضور مداوم گلوکز بالا در خون. این موضوع سبب آسیب تدریجی به بافت‌ها، از جمله آسیب به سلول‌های اندوتلیال رگ‌ها، اختلال در عملکرد سلول‌های ایمنی، و کاهش قدرت ترمیم زخم می‌شود. همچنین، افزایش AGEs در دیابت به بروز عوارض میکروواسکولار (مانند آسیب کلیوی و چشمی) و ماکروواسکولار (مانند بیماری‌های قلبی‌عروقی) منجر می‌شود. بنابراین، کنترل دقیق قند خون نقش مهمی در جلوگیری از گلیکاسیون و پیامدهای آن ایفا می‌کند.

نوروپاتی دیابتی و کاهش حس در نواحی آسیب‌دیده

نوروپاتی دیابتی یکی از شایع‌ترین عوارض مزمن بیماری دیابت است که به دلیل آسیب به اعصاب محیطی به‌ویژه در اندام‌های تحتانی ایجاد می‌شود. افزایش مزمن قند خون موجب آسیب به دیواره رگ‌های خونی کوچکی می‌شود که وظیفه تغذیه اعصاب را دارند. این اختلال باعث کاهش اکسیژن‌رسانی به اعصاب و ایجاد استرس اکسیداتیو می‌شود. در نتیجه، ساختار و عملکرد سلول‌های عصبی مختل شده و سیگنال‌های عصبی به‌درستی منتقل نمی‌شوند. این آسیب می‌تواند هم فیبرهای عصبی حسی (منتقل‌کننده حس درد، دما، لمس) و هم فیبرهای حرکتی و خودمختار (اتونوم) را درگیر کند.

یکی از ویژگی‌های بارز نوروپاتی دیابتی، کاهش یا از بین رفتن حس در نواحی آسیب‌دیده، به‌ویژه در پاهاست. بیماران ممکن است توانایی تشخیص درد، فشار، حرارت یا بریدگی‌های جزئی را از دست بدهند. این بی‌حسی سبب می‌شود که آسیب‌های کوچک مانند تاول، بریدگی، یا زخم بدون اینکه بیمار متوجه شود، باقی بمانند و به دلیل عدم مراقبت مناسب، به زخم‌های بزرگ و عمیق تبدیل شوند. علاوه بر این، کاهش حس درد باعث می‌شود فشار طولانی‌مدت بر یک نقطه از پا بدون جابجایی صورت گیرد (مثلاً هنگام راه رفتن با کفش نامناسب)، که زمینه‌ساز زخم فشاری و تشکیل زخم پای دیابتی می‌شود.

کاهش حس نه‌تنها تشخیص به‌موقع آسیب‌ها را دشوار می‌کند، بلکه فرآیند بهبود زخم را نیز پیچیده‌تر می‌سازد. به دلیل عدم درد، بیماران اغلب دیر متوجه زخم یا عفونت می‌شوند و در نتیجه، درمان با تأخیر آغاز می‌گردد. در موارد پیشرفته، این زخم‌ها می‌توانند به عفونت‌های شدید، نکروز بافتی و حتی گانگرن منجر شوند. همچنین، از آنجا که حس عمقی و تعادل هم ممکن است دچار اختلال شود، بیماران در معرض خطر بیشتری برای زمین‌خوردن و آسیب‌های اسکلتی عضلانی قرار دارند. بنابراین، پایش منظم پاها، آموزش بیمار، و استفاده از کفش‌های طبی و وسایل کمکی، نقش کلیدی در پیشگیری از آسیب‌های نوروپاتیک در دیابت ایفا می‌کند.

اختلال در جریان خون و اکسیژن‌رسانی به بافت‌ها

دیابت می‌تواند منجر به آسیب به عروق خونی کوچک و بزرگ شود که این امر باعث کاهش جریان خون و اکسیژن‌رسانی به بافت‌های آسیب‌دیده می‌شود. کمبود اکسیژن می‌تواند فرآیند ترمیم زخم را مختل کند.

جریان خون وظیفه انتقال اکسیژن، مواد مغذی، سلول‌های ایمنی و فاکتورهای رشد به بافت‌های بدن را بر عهده دارد. این عناصر برای ترمیم زخم، بازسازی سلولی، مقابله با عفونت و پاکسازی سلول‌های آسیب‌دیده ضروری هستند. در صورت بروز اختلال در جریان خون، این منابع حیاتی به‌طور مؤثر به بافت آسیب‌دیده نمی‌رسند، که منجر به کندی یا توقف روند بهبود می‌شود. در زخم‌های مزمن، مانند زخم‌های دیابتی، معمولاً کمبود اکسیژن (هیپوکسی) به صورت پایدار دیده می‌شود که یکی از دلایل اصلی مزمن شدن زخم است.

دیابت موجب آسیب به دیواره داخلی رگ‌ها (اندوتلیوم) شده و باعث تصلب شرایین (آترواسکلروز) و کاهش انعطاف‌پذیری عروق می‌شود. این وضعیت در عروق محیطی (به‌ویژه در پاها) منجر به تنگ شدن یا انسداد رگ‌ها می‌گردد که تحت عنوان بیماری شریانی محیطی (PAD) شناخته می‌شود. در نتیجه‌ی این انسداد یا کاهش قطر عروق، خون کافی به اندام‌های تحتانی نمی‌رسد و اکسیژن‌رسانی به شدت کاهش می‌یابد. این کاهش جریان خون یکی از عوامل اصلی ایجاد زخم‌های ایسکمیک (زخم‌هایی ناشی از کم‌خونی موضعی) در بیماران دیابتی است.

اکسیژن برای تولید انرژی (ATP) در سلول‌ها از طریق فرآیند تنفس سلولی ضروری است. زمانی که اکسیژن کافی به سلول‌ها نرسد، فرآیندهای ترمیمی مانند سنتز کلاژن، مهاجرت فیبروبلاست‌ها، و رگ‌زایی مختل می‌شوند. هیپوکسی مزمن همچنین می‌تواند باعث مرگ سلولی، تجمع اسید لاکتیک، و ایجاد محیطی اسیدی و نامناسب برای بهبود زخم شود. علاوه بر این، در شرایط کم‌اکسیژن، بافت‌ها به‌راحتی دچار نکروز می‌شوند که راه را برای عفونت و گسترش زخم باز می‌کند.

کاهش جریان خون علاوه بر کاهش اکسیژن، باعث محدود شدن دسترسی گلبول‌های سفید و پادتن‌ها به محل زخم می‌شود. این موضوع موجب تضعیف پاسخ ایمنی موضعی و افزایش خطر عفونت‌های باکتریایی یا قارچی می‌شود. همچنین، آنتی‌بیوتیک‌ها نیز نمی‌توانند به میزان کافی به محل زخم برسند، که اثربخشی درمان‌های دارویی را کاهش می‌دهد. به همین دلیل، در زخم‌هایی که ناشی از اختلال خون‌رسانی هستند، درمان پیچیده‌تر، مدت درمان طولانی‌تر و خطر قطع عضو بیشتر است، به‌ویژه اگر دیابت کنترل نشده باشد.

التهاب مزمن و تأثیر آن بر ترمیم زخم

در بیماران دیابتی، التهاب مزمن می‌تواند فرآیند ترمیم زخم را مختل کند. این التهاب مزمن می‌تواند باعث تخریب بافت‌های سالم و تأخیر در مراحل ترمیم زخم شود.

1. تفاوت بین التهاب حاد و التهاب مزمن:
التهاب یکی از پاسخ‌های طبیعی سیستم ایمنی به آسیب یا عفونت است و نقش مهمی در آغاز ترمیم بافت ایفا می‌کند. در شرایط طبیعی، التهاب در مرحله‌ای حاد و کوتاه‌مدت رخ می‌دهد و به‌سرعت با ورود به مراحل بعدی ترمیم (تکثیر و بازسازی) پایان می‌یابد. اما وقتی این فرآیند به دلایل مختلفی (مانند دیابت، عفونت پایدار، یا نقص ایمنی) ادامه‌دار شود، وارد فاز التهاب مزمن می‌گردد. در این حالت، التهاب از یک واکنش مفید به یک فرآیند آسیب‌زا تبدیل می‌شود.

2. سلول‌ها و مولکول‌های درگیر در التهاب مزمن:
در التهاب مزمن، سلول‌هایی مانند ماکروفاژهای فعال، لنفوسیت‌ها و گاهی نوتروفیل‌ها به‌طور مداوم در محل زخم فعال می‌مانند و مقادیر زیادی از سیتوکین‌ها و واسطه‌های التهابی مانند TNF-α، IL-1β و IL-6 را ترشح می‌کنند. این مواد موجب افزایش نفوذپذیری رگ‌ها، جذب بیشتر سلول‌های ایمنی، و ایجاد استرس اکسیداتیو در محل زخم می‌شوند. نتیجه این فعالیت، تخریب مداوم بافت، اختلال در تکثیر سلول‌های ترمیمی و عدم پیشرفت طبیعی مراحل ترمیم است.

3. تأثیر التهاب مزمن بر فیبروبلاست‌ها و سنتز کلاژن:
فیبروبلاست‌ها از سلول‌های کلیدی در ترمیم زخم هستند که وظیفه تولید ماتریکس خارج‌سلولی و کلاژن را بر عهده دارند. در شرایط التهاب مزمن، عملکرد این سلول‌ها به شدت مختل می‌شود. از یک‌سو، سیتوکین‌های التهابی از فعالیت فیبروبلاست‌ها جلوگیری می‌کنند و از سوی دیگر، آنزیم‌هایی مانند ماتریکس‌متالوپروتئینازها (MMPs) که در پاسخ به التهاب فعال می‌شوند، باعث تخریب کلاژن و ماتریکس خارج‌سلولی تازه‌ساز می‌شوند. این چرخه معیوب باعث می‌شود که بافت آسیب‌دیده نتواند ساختار لازم برای ترمیم را حفظ کند.

4. اختلال در آنژیوژنز و تأخیر در اکسیژن‌رسانی:
یکی از مراحل ضروری در ترمیم زخم، تشکیل رگ‌های خونی جدید (آنژیوژنز) است که اکسیژن و مواد مغذی را به بافت‌های در حال ترمیم می‌رسانند. التهاب مزمن با ایجاد محیطی سمی و نامناسب، روند آنژیوژنز را مهار می‌کند یا باعث تشکیل رگ‌های ضعیف و ناکارآمد می‌شود. کاهش آنژیوژنز موجب هیپوکسی (کمبود اکسیژن) مزمن در محل زخم می‌گردد، که به نوبه خود التهاب را تشدید می‌کند و یک چرخه معیوب ایجاد می‌شود که مانع ترمیم مؤثر زخم می‌شود.

5. افزایش خطر عفونت در التهاب مزمن:
در زخم‌های دارای التهاب مزمن، سیستم ایمنی به‌صورت نامنظم و ناکارآمد عمل می‌کند. ماکروفاژها به‌جای ترشح فاکتورهای رشد و پاکسازی زخم، عمدتاً در فاز التهابی باقی می‌مانند. در نتیجه، توانایی زخم برای مقابله با عفونت کاهش می‌یابد. این شرایط محیطی برای رشد میکروارگانیسم‌ها بسیار مناسب است و منجر به بروز عفونت‌های مزمن و مکرر در زخم می‌شود. عفونت نیز خود یکی از عوامل تشدید التهاب مزمن است، که باز هم موجب تأخیر در ترمیم می‌گردد.

6. نتیجه نهایی: مزمن شدن زخم و ایجاد زخم‌های مقاوم به درمان:
در نهایت، ادامه‌ی التهاب مزمن در محل زخم منجر به «گیر افتادن» زخم در فاز التهابی و عدم گذار به مراحل ترمیمی می‌شود. چنین زخم‌هایی به عنوان زخم مزمن شناخته می‌شوند که به درمان‌های معمول پاسخ نمی‌دهند و ممکن است ماه‌ها یا سال‌ها باقی بمانند. زخم پای دیابتی، زخم بستر، و زخم‌های وریدی از این نوع هستند. درمان این زخم‌ها نیازمند مداخلات تخصصی مانند دبریدمان (برداشتن بافت مرده)، استفاده از عوامل ضد التهابی موضعی، بهبود گردش خون و کنترل دقیق قند خون است.

نقش فاکتورهای رشد در ترمیم زخم

1. تعریف و اهمیت فاکتورهای رشد در ترمیم زخم:
فاکتورهای رشد (Growth Factors) مولکول‌های پروتئینی هستند که توسط سلول‌های مختلف (مانند پلاکت‌ها، ماکروفاژها، کراتینوسیت‌ها و فیبروبلاست‌ها) ترشح می‌شوند و نقش حیاتی در تنظیم فرآیند ترمیم زخم دارند. آن‌ها از طریق اتصال به گیرنده‌های اختصاصی روی سلول‌ها، سیگنال‌هایی برای مهاجرت، تکثیر و تمایز سلولی ارسال می‌کنند. همچنین، فاکتورهای رشد به تحریک آنژیوژنز (تشکیل رگ‌های خونی جدید)، سنتز کلاژن، و بازسازی اپیتلیوم کمک می‌کنند. به همین دلیل، آن‌ها در تمام مراحل ترمیم زخم (هموستاز، التهاب، تکثیر و بازسازی) حضور فعال دارند.

2. انواع مهم فاکتورهای رشد در ترمیم زخم:
مهم‌ترین فاکتورهای رشد دخیل در ترمیم زخم عبارت‌اند از:

  • PDGF (Platelet-Derived Growth Factor): تحریک‌کننده جذب فیبروبلاست‌ها و ماکروفاژها به محل زخم.

  • VEGF (Vascular Endothelial Growth Factor): محرک قوی آنژیوژنز.

  • EGF (Epidermal Growth Factor): تسریع در مهاجرت و تکثیر کراتینوسیت‌ها برای بازسازی اپیدرم.

  • TGF-β (Transforming Growth Factor Beta): تنظیم پاسخ‌های ایمنی، تحریک سنتز کلاژن و بازسازی ماتریکس خارج‌سلولی.

  • FGF (Fibroblast Growth Factor): تحریک رشد فیبروبلاست‌ها و عروق جدید.
    این عوامل به صورت هماهنگ فعالیت می‌کنند تا فرایند ترمیم به شکل کامل و منظم پیش رود.

3. اختلال در تولید و عملکرد فاکتورهای رشد در دیابت:
در بیماران دیابتی، به‌ویژه در شرایط کنترل‌نشده قند خون، ترشح فاکتورهای رشد کاهش می‌یابد یا زمان و مکان آزادسازی آن‌ها دچار اختلال می‌شود. همچنین، گیرنده‌های سلولی نسبت به فاکتورهای رشد حساسیت کمتری پیدا می‌کنند. برای مثال، در زخم‌های دیابتی سطح VEGF و PDGF به میزان قابل‌توجهی کاهش می‌یابد که باعث ضعف در آنژیوژنز و کاهش جذب سلول‌های ترمیمی به محل زخم می‌شود. این موضوع یکی از دلایل اصلی تأخیر در ترمیم زخم در بیماران دیابتی است.

4. نقش گلوکز بالا در مهار فاکتورهای رشد:
سطح بالای گلوکز خون در دیابت، از طریق افزایش استرس اکسیداتیو، تولید AGEs (محصولات نهایی گلیکاسیون پیشرفته) و التهاب مزمن، عملکرد فاکتورهای رشد را مختل می‌کند. به‌عنوان مثال، AGEs با اتصال به گیرنده‌های RAGE در سلول‌ها، مسیرهای سیگنالی مربوط به فاکتورهای رشد را مسدود می‌کنند. همچنین، ماکروفاژهای موجود در زخم دیابتی تمایل دارند در فاز التهابی باقی بمانند و به جای تولید فاکتورهای ترمیمی، بیشتر مولکول‌های التهابی ترشح می‌کنند، که این وضعیت مانع پیشرفت به فاز تکثیر می‌شود.

5. پیامدهای کمبود فاکتورهای رشد در زخم دیابتی:
در نتیجه‌ی کمبود یا اختلال در عملکرد فاکتورهای رشد، مراحل حیاتی ترمیم به‌درستی انجام نمی‌شود: رگ‌های جدید به میزان کافی تشکیل نمی‌شوند، فیبروبلاست‌ها به محل زخم مهاجرت نمی‌کنند، و اپیدرم به‌خوبی بازسازی نمی‌گردد. همچنین، کلاژن به میزان کافی سنتز نمی‌شود و ساختار بافتی جدید ضعیف و ناپایدار باقی می‌ماند. این عوامل باعث می‌شوند زخم در فاز التهابی باقی بماند، دچار عفونت شود، و به یک زخم مزمن و مقاوم به درمان تبدیل گردد.

6. استفاده درمانی از فاکتورهای رشد در زخم دیابتی:
با توجه به نقش مهم فاکتورهای رشد، امروزه در درمان زخم‌های دیابتی، از فرآورده‌های زیستی مانند ژل‌های حاوی PDGF، اسپری‌های VEGF یا پلاسمای غنی از پلاکت (PRP) استفاده می‌شود. این درمان‌ها با هدف تقویت محیط ترمیمی زخم، تحریک رشد عروق جدید، و افزایش تکثیر سلول‌های ترمیمی انجام می‌گیرند. هرچند که این روش‌ها هنوز در حال تحقیق و توسعه هستند، نتایج برخی مطالعات نشان داده‌اند که استفاده موضعی از فاکتورهای رشد می‌تواند سرعت ترمیم زخم‌های مزمن دیابتی را افزایش داده و احتمال قطع عضو را کاهش دهد.

اهمیت کنترل قند خون در تسریع ترمیم زخم

کنترل دقیق قند خون می‌تواند به بهبود عملکرد سیستم ایمنی، کاهش التهاب و افزایش تولید فاکتورهای رشد کمک کند. این اقدامات می‌توانند فرآیند ترمیم زخم را تسریع کنند و از عوارض جدی جلوگیری نمایند.

افزایش مزمن قند خون (هیپرگلیسمی) در بیماران دیابتی یکی از مهم‌ترین عواملی است که فرآیند طبیعی ترمیم زخم را مختل می‌کند. قند بالا باعث تضعیف عملکرد سلول‌های ایمنی (مانند نوتروفیل‌ها و ماکروفاژها)، کاهش تولید فاکتورهای رشد، اختلال در عملکرد فیبروبلاست‌ها و مهار آنژیوژنز می‌شود. همچنین، هیپرگلیسمی باعث افزایش گلیکاسیون غیرآنزیمی پروتئین‌ها و تشکیل AGEs می‌شود که با ایجاد التهاب مزمن و آسیب به بافت‌ها، مانع از ترمیم صحیح زخم می‌گردند. به همین دلیل، در افراد دیابتی که قند خون به‌خوبی کنترل نمی‌شود، زخم‌ها به کندی ترمیم شده و خطر مزمن شدن آن‌ها افزایش می‌یابد.

زمانی که سطح گلوکز خون در محدوده نرمال نگه داشته می‌شود، عملکرد سیستم ایمنی، فیبروبلاست‌ها، کراتینوسیت‌ها و سلول‌های اندوتلیال بهبود می‌یابد. به‌طور خاص، با کاهش گلوکز خون، استرس اکسیداتیو و التهاب کاهش پیدا کرده و تولید و پاسخ‌دهی به فاکتورهای رشد بهبود می‌یابد. همچنین، کنترل قند خون باعث افزایش اثربخشی داروها، آنتی‌بیوتیک‌ها و سایر مداخلات درمانی در زخم می‌شود. در واقع، کنترل قند نه‌تنها بر خود زخم تأثیر دارد، بلکه تمام مراحل درمان و پیشگیری از عفونت را نیز حمایت می‌کند.

مطالعات بالینی متعدد نشان داده‌اند که بیماران دیابتی که قند خون خود را به‌خوبی کنترل می‌کنند، زخم‌هایشان سریع‌تر بهبود یافته و کمتر به عوارض جدی مانند عفونت، گانگرن یا قطع عضو دچار می‌شوند. همچنین، کنترل دقیق قند خون نقش مهمی در کاهش هزینه‌های درمان، کاهش بستری در بیمارستان و ارتقای کیفیت زندگی بیماران دارد. بنابراین، پایش مستمر قند خون، استفاده منظم از داروهای کاهنده قند، رژیم غذایی مناسب، فعالیت بدنی، و آموزش بیمار، پایه‌های اصلی در تسریع ترمیم زخم در بیماران دیابتی محسوب می‌شوند.

نتیجه‌گیری و توصیه‌های بالینی

مدیریت مؤثر دیابت، کنترل دقیق قند خون، مراقبت‌های مناسب از زخم‌ها و استفاده از درمان‌های نوین می‌توانند به بهبود فرآیند ترمیم زخم در بیماران دیابتی کمک کنند. همکاری نزدیک بین بیماران و تیم‌های درمانی برای پیشگیری و درمان زخم‌های دیابتی ضروری است.

اشتراک گذاری

واتس آپ
تلگرام
ایمیل
چاپ
فیسبوک
Pinterest

لینک کوتاه

https://nilsar.com/?p=11148

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

This site uses Akismet to reduce spam. Learn how your comment data is processed.