زخمهای دیابتی، به ویژه زخم پای دیابتی، از شایعترین و پرهزینهترین عوارض دیابت مزمن هستند. بیش از 15٪ از بیماران دیابتی در طول عمر خود به زخم پا دچار میشوند و حدود 14-24٪ از این موارد به قطع عضو منجر میگردد. علت اصلی مزمن شدن این زخمها شامل کاهش آنژیوژنز، اختلال در روند التهابی، عملکرد ناقص فیبروبلاستها، و نوروپاتی محیطی است. درمانهای سنتی مانند دبریدمان، پانسمان، و کنترل قند خون کافی نبوده و نیاز به روشهای نوین احساس میشود.
برای درمان زخم دیابت حتما از صفحه درمان زخم دیابت دیدن فرمایید.
در این میان، امواج التراسوند با شدت پایین (LIPUS) به عنوان یک فناوری غیردارویی، غیروابسته به تماس مستقیم و غیرتهاجمی، توجه محققان را جلب کرده است. این روش از طریق ارتعاشات مکانیکی با فرکانس خاص، سلولها را تحریک کرده و روند ترمیم بافت را تسریع میکند. هدف این مقاله بررسی جامع شواهد علمی، مکانیسمهای فیزیولوژیک و نتایج مطالعات بالینی پیرامون اثر LIPUS بر بهبود زخمهای دیابتی است.
اساس فیزیکی و تکنولوژی LIPUS
LIPUS مخفف عبارت Low-Intensity Pulsed Ultrasound به معنای «اولتراسوند پالسی با شدت پایین» است. این فناوری بر پایه ارسال امواج مکانیکی با فرکانس بالا (معمولاً بین 1 تا 3 مگاهرتز) و شدت پایینتر از 100 میلیوات بر سانتیمتر مربع (mW/cm²) عمل میکند. برخلاف اولتراسوندهای با شدت بالا که بیشتر برای تخریب بافت یا حرارتدرمانی استفاده میشوند، LIPUS از شدت کم و پالسهای متناوب بهره میبرد تا از ایجاد گرما و آسیب بافتی جلوگیری کند. این امواج بهصورت مکانیکی بافتها را تحریک کرده و باعث فعالسازی گیرندههای حسی و سلولی در بافت هدف میشوند. ویژگی پالسی این فناوری به سلولها اجازه میدهد بین پالسها بازیابی شوند و پاسخ فیزیولوژیک مؤثرتری ارائه دهند.
امواج LIPUS هنگام ورود به بدن، انرژی مکانیکی خود را از طریق نوسان ذرات در بافت به سلولها منتقل میکنند. این انتقال انرژی باعث تحریک مسیرهای بیوشیمیایی از طریق مکانوترنسداکشن (مکانیکی → الکتروشیمیایی) میشود. بهعبارت دیگر، ارتعاشات ناشی از LIPUS، ساختار غشای سلولی را تحریک میکند که این تحریک از طریق باز شدن کانالهای کلسیمی، فعال شدن پروتئینهای G، و تحریک مسیرهایی مانند PI3K/Akt، MAPK و ERK منجر به پاسخهای ترمیمی نظیر سنتز پروتئین، مهاجرت سلولی، و ترشح فاکتورهای رشد میشود. در زمینه زخم دیابتی، این فرآیند موجب فعالسازی فیبروبلاستها، آنژیوژنز، و کاهش التهاب میشود که همگی برای بهبود زخم ضروری هستند.
دستگاههای LIPUS مورد استفاده در درمان زخم دیابت، معمولاً شامل یک مولد امواج، منبع تغذیه، و یک ترانسدیوسر (مبدل اولتراسوند) هستند که انرژی را به سطح پوست انتقال میدهند. امواج معمولاً بهصورت موضعی روی ناحیه زخم اعمال میشوند، بدون نیاز به فشار مستقیم یا تماس تهاجمی. در بسیاری از پروتکلهای درمانی، بیماران روزانه بین 15 تا 20 دقیقه از درمان بهره میبرند که در مطب یا حتی در خانه قابل انجام است. برخی از دستگاهها قابلیت برنامهریزی خودکار و تطبیق شدت امواج با نوع بافت را دارند. این ویژگی باعث میشود LIPUS به گزینهای ایمن، در دسترس و کارآمد در کنار درمانهای سنتی مانند پانسمان، دبریدمان، و کنترل قند خون تبدیل شود.
مکانیسمهای زیستی تحریکشده توسط LIPUS
LIPUS از طریق فرآیندی بهنام مکانوترنسداکشن (Mechanotransduction) تأثیر خود را بر سلولها اعمال میکند. در این فرآیند، امواج مکانیکی LIPUS باعث ایجاد نوسان و فشارهای خفیف در سطح سلولها میشوند که این تحریک مکانیکی به سیگنالهای بیوشیمیایی درونسلولی تبدیل میگردد. این سیگنالها باعث فعالسازی مسیرهای پیامرسانی داخلسلولی مانند PI3K/Akt، MAPK/ERK و FAK (Focal Adhesion Kinase) میشوند. این مسیرها نقشی کلیدی در تکثیر، مهاجرت، بقا و تمایز سلولها دارند، که در فرآیند ترمیم زخم بسیار حیاتی هستند. در بیماران دیابتی که این مسیرها اغلب دچار اختلال هستند، LIPUS میتواند باعث بازفعالسازی آنها شود و روند ترمیم را تسریع کند.
یکی از اثرات بارز LIPUS، تحریک فیبروبلاستها به فعالیت بیشتر است. فیبروبلاستها سلولهای اصلی در بازسازی بافت همبند هستند که با سنتز کلاژن نوع I و III، الاستین و دیگر اجزای ماتریکس خارجسلولی (ECM) موجب تقویت ساختار بافتی محل زخم میشوند. مطالعات نشان دادهاند که پس از چند روز درمان با LIPUS، میزان بیان ژنهای مسئول تولید کلاژن در فیبروبلاستهای انسانی افزایش یافته و این امر به تشکیل بستر مناسب برای اپیتلیالسازی کمک میکند. همچنین، LIPUS از طریق افزایش بیان آنزیمهای متالوپروتئیناز مانند MMP-1 باعث بازسازی ECM بهصورت دینامیک و تنظیمشده میشود.
در زخمهای دیابتی، یکی از مشکلات اصلی، کاهش خونرسانی و ضعف آنژیوژنز است. LIPUS با تحریک سلولهای اندوتلیال و افزایش بیان فاکتورهای آنژیوژنیک مانند VEGF (Vascular Endothelial Growth Factor)، FGF-2 (Fibroblast Growth Factor)، و HIF-1α (Hypoxia-Inducible Factor 1-alpha) موجب افزایش نئوواسکولاریزاسیون در محل زخم میشود. این فرآیند باعث بهبود اکسیژنرسانی، تغذیه بهتر سلولها و تسریع بازسازی بافتی میگردد. همچنین برخی شواهد نشان میدهند که LIPUS میتواند باعث افزایش فعالیت نیتریکاکسید سنتاز (eNOS) شده و از این طریق گشاد شدن عروق خونی و بهبود میکروسیرکولاسیون را نیز به همراه داشته باشد.
یکی از دلایل مزمن شدن زخمهای دیابتی، باقیماندن زخم در فاز التهابی است. LIPUS قادر است با تأثیر بر ماکروفاژها، توازن میان فازهای M1 (التهابی) و M2 (ترمیمی) را به نفع M2 تغییر دهد. همچنین، این امواج باعث کاهش سطح سایتوکاینهای التهابی نظیر TNF-α، IL-1β و IL-6 میشوند و در مقابل، بیان سایتوکاینهای ضدالتهابی مانند IL-10 را افزایش میدهند. این تغییرات محیط زخم را از حالت التهابی به حالت ترمیمی هدایت کرده و باعث فعالسازی سلولهای اپیتلیال، کراتینوسیتها و فیبروبلاستها میشود. بهاینترتیب، LIPUS نهتنها روند التهابی را کنترل میکند، بلکه شرایط لازم برای ورود به فاز تکثیر و بازسازی بافت را فراهم میآورد.
نقش LIPUS در بهبود آنژیوژنز زخم دیابتی
آنژیوژنز، یا همان فرآیند تشکیل رگهای خونی جدید، یکی از مراحل کلیدی در ترمیم زخم است. این فرآیند باعث تأمین اکسیژن و مواد مغذی برای سلولهای فعال در ترمیم زخم مانند فیبروبلاستها، کراتینوسیتها و سلولهای ایمنی میشود. در بیماران دیابتی، به دلیل اختلال در متابولیسم گلوکز، فعالیت سلولهای اندوتلیال کاهش یافته و تولید فاکتورهای آنژیوژنیک مانند VEGF (Vascular Endothelial Growth Factor) دچار اختلال میشود. همچنین افزایش محصولات گلیکاسیون پیشرفته (AGEs) و کاهش نیتریک اکسید (NO) منجر به آسیب به عملکرد عروق و مانع رشد عروق جدید میگردد. نتیجه این اختلال، زخمهایی با خونرسانی ضعیف و طولانیمدت باقیماندن در مراحل اولیه ترمیم است.
مطالعات تجربی و بالینی نشان دادهاند که LIPUS میتواند با تحریک مستقیم سلولهای اندوتلیال، باعث افزایش بیان فاکتورهای آنژیوژنیک مانند VEGF، FGF-2 (Fibroblast Growth Factor-2)، و HIF-1α شود. مکانیسم این اثر از طریق فعالسازی مسیرهای پیامرسانی PI3K/Akt و ERK/MAPK انجام میشود که موجب تکثیر و مهاجرت سلولهای اندوتلیال و تشکیل شبکههای عروقی میگردد. در مدلهای حیوانی دیابتی، زخمهایی که تحت درمان با LIPUS قرار گرفتند، نسبت به گروه کنترل، چگالی عروق خونی بالاتر، جریان خون موضعی بیشتر، و اکسیژنرسانی مؤثرتری داشتند. افزایش نئوواسکولاریزاسیون ناشی از LIPUS نهتنها باعث تسریع ترمیم بافتی میشود، بلکه از پیشرفت نکروز و عفونت نیز جلوگیری میکند.
شواهد اولیه از کارآزماییهای بالینی محدود نیز نشان میدهد که استفاده از LIPUS در بیماران مبتلا به زخم پای دیابتی میتواند به بهبود علائم کمخونی موضعی و تسریع ترمیم زخم کمک کند. در برخی از این مطالعات، پس از چند هفته درمان با LIPUS، نه تنها سرعت بسته شدن زخم افزایش یافت، بلکه افزایش محسوس در رنگ پوست (به عنوان شاخصی از خونرسانی) و کاهش درد نیز گزارش شد. همچنین، ترکیب LIPUS با درمانهای دیگر مانند پیوند سلولهای بنیادی یا استفاده از پانسمانهای زیستی تقویتشده با فاکتورهای رشد، میتواند اثرات سینرژیک قابل توجهی ایجاد کند. بنابراین، تحریک آنژیوژنز از طریق LIPUS نهتنها یک مکانیسم حیاتی در درمان زخمهای دیابتی است، بلکه میتواند بنیانگذار پروتکلهای ترکیبی پیشرفته در درمانهای آینده باشد.
تأثیر LIPUS بر کاهش التهاب در زخمهای دیابتی
زخمهای دیابتی معمولاً در فاز التهابی باقی میمانند و به فازهای تکثیر و بازسازی وارد نمیشوند. LIPUS از طریق تنظیم تعادل بین ماکروفاژهای M1 (التهابی) و M2 (ترمیمی) به خروج از این حالت کمک میکند. مطالعات نشان دادهاند که تحت تأثیر LIPUS، سطح سایتوکاینهای التهابی کاهش و بیان ژنهای ضدالتهابی افزایش مییابد.
در مدلهای آزمایشگاهی، بافت زخم در گروه تحت درمان با LIPUS دارای سطح پایینتری از TNF-α و IL-6 بوده است. این ویژگی باعث میشود که محیط زخم به حالت ترمیمی سوق داده شود و فیبروبلاستها بتوانند با اثربخشی بیشتری عمل کنند.
نتایج مطالعات حیوانی در استفاده از LIPUS برای زخم دیابتی
التهاب یکی از مراحل طبیعی فرآیند ترمیم زخم است که شامل واکنشهای ایمنی برای مقابله با عفونتها و آسیبهای بافتی میباشد. با این حال، در زخمهای دیابتی، التهاب مزمن و طولانیمدت میتواند باعث اختلال در ترمیم و تکامل زخم شود. دیابت با افزایش سطوح قند خون، بر عملکرد سیستم ایمنی تأثیر میگذارد و منجر به تولید بیشتر سایتوکاینهای التهابی مانند TNF-α، IL-1β و IL-6 میشود. این سایتوکاینها به نوبه خود با ایجاد آسیب در بافتهای اطراف زخم، روند التهابی را در زخمهای دیابتی تشدید میکنند. التهاب مزمن نهتنها فرآیند ترمیم زخم را کند میکند بلکه باعث بروز اختلالات بیشتر در کلاژنسازی، مهاجرت سلولهای اپیتلیال و بهبود میکروسیرکولاسیون میشود.
LIPUS بهعنوان یک روش غیرتهاجمی و ایمن توانسته است در بسیاری از مطالعات اثرات ضدالتهابی قابلتوجهی را در مدلهای حیوانی و بالینی نشان دهد. این اثرات از طریق تعدیل فعالیت ماکروفاژها و سلولهای ایمنی مختلف اتفاق میافتد. LIPUS با تحریک مسیرهای سیگنالدهی مانند PI3K/Akt و NF-kB، باعث کاهش تولید سایتوکاینهای التهابی و افزایش بیان عوامل ضدالتهابی مانند IL-10 میشود. بهطور خاص، مطالعات نشان دادهاند که درمان با LIPUS میتواند میزان TNF-α و IL-6 را که از مهمترین سایتوکاینهای التهابی در زخمهای دیابتی هستند، کاهش دهد. این امر موجب بهبود فرآیند ترمیم و تسریع در بسته شدن زخم میگردد.
استرس اکسیداتیو یکی از عواملی است که در بیماری دیابت بهطور قابلتوجهی افزایش مییابد و نقش اصلی را در تشدید التهاب مزمن ایفا میکند. این شرایط موجب تولید مقادیر زیادی رادیکالهای آزاد و آسیب به بافتها و سلولها میشود. LIPUS با تحریک سیستم آنتیاکسیدانی بدن و کاهش تولید رادیکالهای آزاد، میتواند اثرات استرس اکسیداتیو را مهار کند. در واقع، LIPUS باعث افزایش سطح آنتیاکسیدانهایی مانند SOD (Superoxide Dismutase) و GPx (Glutathione Peroxidase) میشود که نقش مهمی در خنثی کردن رادیکالهای آزاد دارند. به این ترتیب، کاهش استرس اکسیداتیو علاوه بر کاهش التهاب، موجب محافظت از بافتهای آسیبدیده و تسریع در ترمیم زخمهای دیابتی میشود.
ماکروفاژها نقش کلیدی در تنظیم فرآیندهای التهابی و ترمیمی دارند. در زخمهای دیابتی، ماکروفاژها بهطور غیرطبیعی در فاز التهابی (M1) باقی میمانند و مانع از شروع فاز ترمیمی میشوند. با این حال، درمان با LIPUS میتواند باعث تغییر نوع ماکروفاژها از نوع التهابی (M1) به نوع ترمیمی (M2) شود. ماکروفاژهای M2 نقش اصلی در تسهیل فاز بازسازی و سنتز ماتریکس خارجسلولی دارند. LIPUS با تحریک فاکتورهایی مانند TGF-β (Transforming Growth Factor Beta) و IL-10، باعث ارتقاء فعالیت ماکروفاژهای M2 میشود که منجر به کاهش التهاب و تسهیل فرآیند ترمیم زخم میگردد.
شواهد بالینی نیز نشاندهنده تأثیر مثبت LIPUS بر کاهش التهاب در زخمهای دیابتی هستند. در برخی مطالعات، بیماران دیابتی که تحت درمان با LIPUS قرار گرفتند، نشان دادند که پس از درمان، میزان تورم، قرمزی و درد کاهش پیدا کرده است. این بهبودها معمولاً بهعنوان یک شاخص از کاهش التهاب سیستمیک و موضعی در ناحیه زخمها در نظر گرفته میشوند. در بسیاری از این مطالعات، LIPUS بهعنوان یک درمان مکمل در کنار سایر روشهای درمانی مانند پانسمانهای خاص یا کنترل قند خون استفاده شده است و نتایج مثبتتری در تسریع ترمیم و کاهش عوارض مشاهده شده است. بنابراین، LIPUS بهعنوان یک ابزار غیرتهاجمی و موثر میتواند نقشی کلیدی در مدیریت التهاب در بیماران مبتلا به زخمهای دیابتی ایفا کند.
شواهد بالینی: اثربخشی LIPUS در بیماران دیابتی
زخمهای دیابتی یکی از عوارض شایع و پیچیده در بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 هستند که اغلب به دلیل اختلالات در عملکرد سیستم ایمنی، کاهش جریان خون، و اختلالات در فرآیند ترمیم زخم بهبود نمییابند. درمان این زخمها نیازمند راهکارهایی است که نه تنها عفونت را کنترل کنند، بلکه فرآیند ترمیم و بازسازی بافت را نیز تسریع نمایند. یکی از روشهای نوین درمانی که در سالهای اخیر توجه زیادی را جلب کرده است، استفاده از LIPUS (اولتراسوند با شدت پایین پالسی) است. چندین مطالعه بالینی که بهطور ویژه بر روی بیماران دیابتی نوع 2 انجام شدهاند، نشان میدهند که این روش میتواند تأثیر قابلتوجهی در بهبود روند ترمیم زخمها، کاهش التهاب و افزایش جریان خون داشته باشد.
در یکی از مطالعات بالینی انجامشده در بیمارستانها، بیماران دیابتی نوع 2 که زخمهای پای مزمن داشتند و به مدت 4 هفته تحت درمان با LIPUS قرار گرفتند، شاهد کاهش 30 درصدی زمان بهبودی زخم نسبت به گروه کنترل بودند. این مطالعه نشان داد که LIPUS نهتنها باعث تسریع روند ترمیم زخم شد، بلکه از نظر کاهش عوارض مانند عفونتهای ثانویه نیز اثر مثبت داشت. در این تحقیق، بهویژه افزایش دبی خون موضعی در ناحیه زخم و افزایش حساسیت به نیتریک اکسید که یک فاکتور مهم در گشادشدن عروق و بهبود میکروسیرکولاسیون است، مشاهده شد. این یافتهها تأکید میکنند که LIPUS با تأثیر بر روند آنژیوژنز و افزایش خونرسانی میتواند بهبودی سریعتر و مؤثرتری را در زخمهای دیابتی فراهم کند.
در یک مطالعه دیگر که بر روی گروهی از بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 انجام شد، مشاهده گردید که درمان با LIPUS به طور چشمگیری باعث کاهش سطوح سایتوکاینهای التهابی (مانند TNF-α و IL-6) و افزایش سطح IL-10 (یک سایتوکاین ضدالتهابی) در ناحیه زخم گردید. این تغییرات نشاندهنده تأثیر LIPUS بر کاهش التهاب مزمن در زخمهای دیابتی است که در غیر این صورت میتواند به کندی فرآیند ترمیم و بازسازی منجر شود. علاوه بر این، LIPUS موجب افزایش تولید کلاژن (ویژه کلاژن نوع I و III) توسط فیبروبلاستها شده است که به نوبه خود سبب تسریع در بازسازی بافت همبند و بهبود بافت آسیبدیده میشود. این اثرات در نهایت به بسته شدن سریعتر زخمهای دیابتی و کاهش نیاز به درمانهای پیچیدهتر منجر میشود.
مزایا و محدودیتهای استفاده از LIPUS
استفاده از LIPUS (اولتراسوند با شدت پایین پالسی) در درمان زخمهای دیابتی مزایای متعددی دارد که موجب توجه به آن بهعنوان یک روش درمانی مکمل در این زمینه شده است. یکی از مهمترین مزایا، غیرتهاجمی بودن این روش است که نیاز به جراحی یا استفاده از داروهای شیمیایی را کاهش میدهد. این امر برای بیمارانی که به علت مشکلات گوارشی یا عوارض جانبی داروهای خوراکی قادر به استفاده از درمانهای دارویی نیستند، بسیار مناسب است. علاوه بر این، LIPUS باعث تحریک فرآیند آنژیوژنز (تشکیل رگهای خونی جدید) و افزایش جریان خون در ناحیه زخم میشود که موجب بهبود اکسیژنرسانی و تغذیه سلولها میگردد. این فرآیند بهویژه در بیماران دیابتی که معمولاً با مشکلات گردش خون و خونرسانی ضعیف روبهرو هستند، تأثیر زیادی در تسریع بهبود زخمها دارد. از دیگر مزایای LIPUS میتوان به کاهش التهاب و افزایش سنتز کلاژن اشاره کرد که به بازسازی سریعتر بافت کمک میکند و زمان بهبودی زخمها را کاهش میدهد.
با وجود مزایای قابلتوجه، استفاده از LIPUS در درمان زخمهای دیابتی محدودیتهایی نیز دارد. یکی از اصلیترین محدودیتها، نیاز به تجهیزات تخصصی و هزینههای بالا است. برای انجام درمان با LIPUS، به دستگاههای خاصی نیاز است که در اکثر مراکز درمانی وجود ندارند، و این ممکن است باعث محدود شدن دسترسی به این روش درمانی برای برخی از بیماران شود. علاوه بر این، کارایی درمان با LIPUS بستگی به پارامترهای مختلفی همچون شدت امواج، دوره درمان و ویژگیهای فردی بیمار دارد. به این معنا که در برخی موارد، نتایج درمانی به طور قابلتوجهی متفاوت بوده و ممکن است برای برخی از بیماران هیچ تأثیر قابلتوجهی نداشته باشد. همچنین، در بیماران مبتلا به عفونتهای شدید یا زخمهای عمیقتر، LIPUS ممکن است بهتنهایی کافی نباشد و نیاز به ترکیب با درمانهای دیگر داشته باشد.
یکی دیگر از محدودیتهای استفاده از LIPUS در درمان زخمهای دیابتی، کمبود مطالعات بلندمدت و شواهد قطعی درباره اثرات آن در مقایسه با روشهای درمانی سنتی است. اگرچه شواهد اولیه و مطالعات کوتاهمدت نشاندهنده اثربخشی LIPUS هستند، اما هنوز نیاز به تحقیقات بیشتری برای تأیید اثربخشی این روش در بلندمدت و در شرایط مختلف بالینی وجود دارد. بهویژه، ترکیب LIPUS با سایر روشهای درمانی مانند پانسمانهای خاص، درمانهای دارویی و کنترل دقیق قند خون میتواند به افزایش اثرات درمانی و کاهش محدودیتهای این روش کمک کند. بهطور کلی، پتانسیل درمانهای ترکیبی و استفاده از LIPUS در پروتکلهای درمانی جامعتر در آینده میتواند به افزایش نتایج مثبت برای بیماران مبتلا به زخم دیابتی کمک نماید.
آیندهپژوهی: ترکیب LIPUS با درمانهای دیگر
آینده درمان زخم دیابتی ممکن است در استفاده ترکیبی از LIPUS با سایر روشهای نوین باشد. پژوهشها در حال بررسی ترکیب LIPUS با سلولهای بنیادی، داروهای رهایشیافته از نانوذرات، ژندرمانی و پانسمانهای هوشمند هستند.
برای مثال، در مطالعهای LIPUS در کنار سلولهای بنیادی مشتق از مغز استخوان استفاده شد و نتایج بهبود چشمگیری در بازسازی بافت نشان دادند. همچنین امکان استفاده از LIPUS برای فعالسازی پانسمانهای زیستی و آزادسازی دارو به صورت کنترلشده در حال بررسی است.
نتیجهگیری
زخمهای دیابتی بهعنوان یکی از پیچیدهترین و پرهزینهترین عوارض دیابت، نیازمند روشهای درمانی نوین و مؤثر هستند. در این میان، استفاده از امواج التراسوند با شدت پایین (LIPUS) بهعنوان یک روش غیرتهاجمی، ایمن، و مقرونبهصرفه، پتانسیل بالایی برای بهبود روند ترمیم این نوع زخمها دارد. شواهد موجود از مطالعات آزمایشگاهی، حیوانی و انسانی بهخوبی نشان دادهاند که LIPUS با تحریک مسیرهای زیستی مهم مانند افزایش آنژیوژنز، کاهش التهاب مزمن، تحریک فیبروبلاستها و سنتز کلاژن، میتواند فرآیند بازسازی بافت را بهطور معنیداری تسریع کند.
با وجود یافتههای امیدوارکننده، برخی چالشها همچنان باقی هستند؛ از جمله تفاوت در پروتکلهای درمانی، محدود بودن دادههای بلندمدت، و نیاز به مطالعات بالینی گسترده با جمعیتهای متنوع. با این حال، LIPUS نهتنها بهعنوان یک ابزار مکمل درمانهای رایج، بلکه بهعنوان یک جزء کلیدی در استراتژیهای ترکیبی آینده شامل سلولدرمانی، پانسمانهای هوشمند، و نانوفناوری میتواند نقشی مؤثر ایفا کند.
بر این اساس، توصیه میشود LIPUS در طراحی پروتکلهای بالینی آینده برای مدیریت زخم دیابتی مورد توجه قرار گیرد. گسترش استفاده بالینی از این فناوری، همراه با آموزش تخصصی و ارزیابی اثربخشی در بستر واقعی درمان، میتواند به کاهش عوارض، هزینهها و بهبود کیفیت زندگی بیماران مبتلا به دیابت منجر شود.