زخم پای دیابتی (Diabetic Foot Ulcer – DFU) یکی از شایعترین و پرهزینهترین عوارض دیابت شیرین محسوب میشود که سالانه میلیونها نفر را در سراسر جهان درگیر میکند. بیش از ۱۵٪ از بیماران دیابتی در طول زندگی خود حداقل یکبار دچار زخم پای دیابتی میشوند و در موارد شدید، این زخمها ممکن است به قطع عضو و حتی مرگ منجر شوند. دلیل اصلی مزمن شدن این زخمها، ترکیبی از نوروپاتی محیطی، اختلال در خونرسانی (بهویژه در عروق کوچک)، ضعف سیستم ایمنی و ناتوانی در پاسخ به ترمیم طبیعی بافتها است. این شرایط موجب میشود که زخمها به درمانهای رایج مانند آنتیبیوتیکها، پانسمانها یا حتی فاکتورهای رشد پاسخ مناسبی ندهند، و در نهایت تبدیل به زخمهایی مقاوم به درمان گردند.
برای درمان زخم دیابت حتما از صفحه ی درمان زخم دیابت دیدن فرمایید
با توجه به ناکارآمدی درمانهای سنتی در بسیاری از بیماران، پژوهشگران حوزه پزشکی و زیستفناوری در سالهای اخیر بهدنبال یافتن روشهای نوین برای تسریع روند ترمیم زخم و بازگرداندن عملکرد طبیعی پوست بودهاند. یکی از رویکردهای نوظهور و پیشرفته، استفاده از درمانهای مبتنی بر RNA است؛ که توانایی مداخله در سطح ژن و بازنویسی مسیرهای سلولی آسیبدیده را دارند. برخلاف داروهای شیمیایی که اغلب اثرات غیراختصاصی دارند، RNA درمانی امکان هدفگیری اختصاصی ژنها یا مسیرهای سلولی مختلشده در زخمهای دیابتی را فراهم میآورد. این ویژگی، RNA را به یک ابزار درمانی بالقوه بسیار مؤثر و دقیق تبدیل کرده است، بهویژه در شرایطی که مقاومت سلولی یا التهاب مزمن مانع بهبود زخم میشود.
با وجود مزایای تئوریک درمانهای RNAمحور، نگرانیهایی درباره ایمنی، پایداری مولکولی، نحوه تحویل مؤثر به بافت و خطرات احتمالی تحریک سیستم ایمنی نیز مطرح است. ازاینرو، پیش از ورود گسترده این فناوری به بالین، لازم است کارآزماییهای دقیق و مطالعات جامعی درباره اثربخشی و بیخطر بودن آن انجام شود. در این مقاله، با مرور جدیدترین یافتههای علمی، به بررسی دقیق انواع مختلف RNAهای درمانی (از جمله miRNA، lncRNA، circRNA و mRNA)، نحوه عملکرد آنها در زخم پای دیابتی، و همچنین چالشها و فرصتهای بالینی این روش نوین پرداخته خواهد شد. هدف این پژوهش، ارائه تصویری جامع از وضعیت فعلی و آینده بالقوه RNA درمانی در مدیریت زخم پای دیابتی مقاوم به درمان است.
معرفی درمانهای مبتنی بر RNA
درمانهای مبتنی بر RNA شاخهای نوظهور و بسیار پویا از پزشکی مولکولی هستند که با هدف دستکاری و تنظیم بیان ژنها در سطح پس از رونویسی، طراحی شدهاند. برخلاف درمانهای کلاسیک که معمولاً پروتئینها یا گیرندهها را هدف قرار میدهند، این دسته از درمانها مستقیماً فرآیند تولید یا عملکرد RNAها را تحت تأثیر قرار میدهند. از آنجا که RNA واسطهای میان DNA و ساختارهای پروتئینی سلول است، مداخله در این سطح میتواند اثراتی دقیق، قابلکنترل و چندجانبه در تنظیم فعالیتهای سلولی داشته باشد. درمانهای RNAمحور برای بیماریهای مختلفی، از جمله سرطان، اختلالات ژنتیکی، بیماریهای ویروسی و اکنون زخمهای مزمن دیابتی، در حال توسعه هستند.
مهمترین دستههای RNAهای درمانی شامل میکرو RNA (miRNA)، RNAهای بلند غیرکدکننده (lncRNA)، RNAهای حلقوی (circRNA)، و RNA پیامرسان سنتزی (mRNA) هستند. هر یک از این مولکولها مکانیسمهای عملکردی منحصربهفردی دارند. به عنوان مثال، miRNAها با اتصال به mRNAهای خاص، مانع ترجمه آنها به پروتئین میشوند و بدین ترتیب، فعالیت ژنهای هدف را خاموش میکنند. lncRNAها معمولاً با تعامل با سایر RNAها یا پروتئینهای تنظیمی، مسیرهای پیچیدهتری را در کنترل چرخه سلولی و التهابات مزمن مدیریت میکنند. در مقابل، mRNAهای درمانی با انتقال دستور ساخت یک پروتئین خاص (مثلاً فاکتور رشد یا آنزیم ترمیمی) به سلول، تولید مستقیم آن پروتئین در محل آسیبدیده را ممکن میسازند. circRNAها نیز، بهدلیل ساختار حلقوی و پایداری بالا، بهعنوان ابزارهای نوین در تنظیم طولانیمدت ژنها مورد توجه قرار گرفتهاند.
استفاده از RNA در پزشکی بازساختی، از جمله درمان زخمهای دیابتی، دارای مزایای قابل توجهی است. نخست، RNAها میتوانند بهصورت اختصاصی طراحی شوند تا فقط ژنها یا مسیرهای خاص در سلولهای هدف را تحت تأثیر قرار دهند، در نتیجه عوارض جانبی سیستمیک کاهش مییابد. دوم، امکان تولید سریع و مقیاسپذیر RNAهای سنتزی، آنها را به گزینهای اقتصادیتر در مقایسه با پروتئینهای نوترکیب تبدیل کرده است. سوم، RNA درمانی از نظر تئوری قابلیت شخصیسازی دارد؛ یعنی میتوان برای هر بیمار، بر اساس نوع اختلال یا الگوی بیان ژن خاص در زخم، RNAهای متفاوتی طراحی کرد. این رویکرد، بهویژه در درمان زخم پای دیابتی که اغلب به درمانهای عمومی پاسخ نمیدهد، بسیار نویدبخش است و میتواند نقطه عطفی در درمان بیماریهای مزمن با مبنای التهابی و متابولیکی باشد.
نقش mRNA در ترمیم زخم دیابتی
RNA پیامرسان (mRNA) بهعنوان ابزاری نوآورانه در پزشکی بازساختی، نقش کلیدی در تحریک مستقیم سلولها برای تولید پروتئینهای مورد نیاز در ترمیم زخم ایفا میکند. در زخمهای دیابتی، فرآیندهایی مانند آنژیوژنز (تشکیل رگهای خونی جدید)، تکثیر فیبروبلاستها، سنتز کلاژن، و مهاجرت سلولهای اپیتلیالی مختل میشود، که همگی به حضور فاکتورهای رشد و پروتئینهای ترمیمی وابسته هستند. تزریق موضعی mRNAهای سنتزی که کد ژنهایی مانند VEGF-A (Vascular Endothelial Growth Factor A) یا FGF2 (Fibroblast Growth Factor 2) را حمل میکنند، میتواند منجر به تولید سریع این فاکتورها در بافت آسیبدیده شده و فرآیند ترمیم را تسریع کند. مطالعات پیشبالینی نشان دادهاند که استفاده از نانوذرات لیپیدی حاوی mRNA کدکننده VEGF-A در مدلهای حیوانی دیابتی، باعث افزایش رشد رگهای خونی، کاهش التهاب موضعی، و بستهشدن سریعتر زخم میشود. علاوهبراین، mRNA نسبت به DNA از نظر ایمنی ایمنتر است، زیرا به ژنوم سلول وارد نمیشود و خطر جهشهای دائمی ندارد، در حالی که پاسخ درمانی سریعی را ایجاد میکند. به همین دلیل، mRNA بهعنوان یکی از امیدبخشترین ابزارهای درمانی در زخم پای دیابتی مقاوم به درمان مطرح شده است.
کاربرد miRNA در درمان DFU
میکروRNAها (miRNAs) دستهای از RNAهای غیرکدکننده کوتاه (حدود ۲۲ نوکلئوتید) هستند که بهعنوان تنظیمکنندههای قوی در بیان ژنها در سطح پس از رونویسی عمل میکنند. این مولکولها با اتصال به نواحی 3′ UTR در mRNA هدف، باعث مهار ترجمه یا تخریب mRNA میشوند و بدینترتیب میتوانند مسیرهای سیگنالی پیچیدهای را در سلول کنترل کنند. در بیماران دیابتی، بسیاری از miRNAها دچار تنظیم نابجا شدهاند، بهطوری که برخی از آنها با افزایش التهاب، کاهش آنژیوژنز، مهار تکثیر سلولهای بنیادی و اختلال در سنتز ماتریکس خارجسلولی، نقش منفی در ترمیم زخم ایفا میکنند. بنابراین، تعدیل سطح بیان miRNAهای خاص میتواند بهعنوان یک راهکار هدفمند و نوین برای بازگرداندن روند طبیعی ترمیم زخم در DFU مورد استفاده قرار گیرد.
مطالعات مختلف نشان دادهاند که برخی miRNAها نقش کلیدی در ترمیم زخمهای دیابتی دارند. برای مثال، miR-31-5p با مهار PTEN و فعالسازی مسیر PI3K/AKT، موجب افزایش تکثیر و مهاجرت فیبروبلاستها میشود؛ ولی در زخمهای دیابتی سطح آن بهطور غیرطبیعی پایین است. در مقابل، miR-152-3p که در زخمهای دیابتی بهصورت افزایشی بیان میشود، با مهار مسیرهای ترمیمی مانند Wnt/β-catenin، مانع بهبود زخم میگردد. مهار این miRNA در مدلهای حیوانی باعث بهبود تکثیر کراتینوسیتها و افزایش بازسازی اپیدرم شده است. همچنین miR-21، که بهعنوان miRNA “بازسازیکننده” شناخته میشود، از طریق تنظیم فرآیندهای ضدالتهابی و تحریک آنژیوژنز نقش مثبتی در بهبود زخم ایفا میکند و افزایش مصنوعی آن در بافت زخم میتواند روند ترمیم را تسریع کند.
با وجود پتانسیل زیاد درمانهای miRNAمحور، اجرای موفق آنها در عمل بالینی با چالشهایی مواجه است. یکی از اصلیترین مشکلات، تحویل مؤثر و ایمن miRNA به سلولهای هدف در محل زخم است، چرا که RNAها بهراحتی توسط آنزیمهای RNase تجزیه میشوند. راهحلهایی نظیر استفاده از نانوحاملهای زیستسازگار مانند لیپوزومها، نانوذرات پلیمری، یا ترکیبات مبتنی بر کیتوزان برای تحویل پایدار miRNA به بافت آسیبدیده، در حال بررسی و بهینهسازی هستند. از طرف دیگر، مزایای مهمی همچون هدفگیری اختصاصی، امکان تنظیم چندین مسیر مولکولی بهصورت همزمان، و قابلیت طراحی شخصیسازیشده برای هر بیمار، miRNA را به یک ابزار درمانی پیشرفته و آیندهدار در درمان زخمهای دیابتی مقاوم به درمان تبدیل کرده است.
نقش lncRNA در تنظیم فرآیندهای ترمیمی
RNAهای بلند غیرکدکننده (long non-coding RNAs – lncRNAs) دستهای از RNAها با طول بیش از ۲۰۰ نوکلئوتید هستند که برخلاف mRNAها، به پروتئین ترجمه نمیشوند اما نقشهای مهمی در تنظیم بیان ژن، سازماندهی کروماتین، و تعامل با سایر مولکولهای RNA و پروتئین ایفا میکنند. در زمینه زخمهای دیابتی، lncRNAها میتوانند عملکرد سلولهای کلیدی مانند کراتینوسیتها، فیبروبلاستها، سلولهای اندوتلیال و ماکروفاژها را در فرآیندهای حیاتی همچون التهاب، آنژیوژنز و بازسازی بافت تنظیم کنند. پژوهشها نشان دادهاند که بیان نابجای برخی lncRNAها در بیماران دیابتی یکی از دلایل اصلی اختلال در روند ترمیم زخم است. برای مثال، کاهش بیان lncRNA H19 در بافتهای دیابتی با کاهش فعالیت مسیر PI3K/AKT و افزایش آپوپتوز سلولی همراه است که مانع از بازسازی مؤثر بافت میشود.
lncRNAها قادرند با جذب (sequestering) miRNAها بهعنوان “اسپانج مولکولی”، عملکرد آنها را تنظیم کرده و بهصورت غیرمستقیم مسیرهای سلولی را فعال یا غیرفعال کنند. در مطالعهای بر روی مدل زخم دیابتی، نشان داده شد که lncRNA H19 با جذب miR-152-3p و در نتیجه کاهش مهار PTEN، باعث فعالسازی مسیر AKT و افزایش تکثیر فیبروبلاستها و تشکیل رگهای خونی جدید میشود. همچنین lncRNAهایی نظیر MALAT1 و TUG1 نیز در تنظیم التهاب مزمن و تحریک آنژیوژنز نقش مهمی دارند. استفاده از حاملهای نانوذرهای برای انتقال lncRNAهای خاص به بافت زخم، یا مهار lncRNAهای آسیبزا با استفاده از RNAهای مکمل، میتواند به عنوان روشی دقیق و هدفمند برای بازگرداندن تعادل مولکولی در زخمهای دیابتی مورد استفاده قرار گیرد. این رویکرد، راه را برای تولید داروهای RNAمحور مبتنی بر lncRNA با قابلیت شخصیسازی و هدفگیری مولکولی باز کرده است.
کاربرد circRNA در درمان DFU
RNAهای حلقوی (Circular RNAs – circRNAs) دستهای از RNAهای غیرکدکننده هستند که بهدلیل ساختار حلقوی بدون انتهای 5′ و 3’، در برابر آنزیمهای RNase بسیار مقاوماند و پایداری فوقالعادهای در محیط سلولی دارند. این ویژگی آنها را به گزینهای جذاب برای درمانهای طولانیمدت و هدفمند در بیماریهای مزمن از جمله زخم پای دیابتی تبدیل کرده است. circRNAها اغلب با عملکرد بهعنوان اسپانج miRNAها، تنظیم عملکرد ژنها را بهصورت غیرمستقیم انجام میدهند. در DFU که اختلال در تنظیم miRNAها نقش مهمی در مزمن شدن زخم ایفا میکند، circRNAها میتوانند تعادل بین مسیرهای التهابی و ترمیمی را بازگردانند. به عنوان نمونه، circRNAهایی نظیر circ-ITCH و circHIPK3 در مطالعات اخیر بهعنوان تنظیمکنندههای کلیدی ترمیم زخمهای دیابتی معرفی شدهاند.
مطالعات پیشبالینی نشان دادهاند که circRNA circ-ITCH با مهار ferroptosis (مرگ سلولی وابسته به آهن) و تحریک مسیر آنتیاکسیدانی Nrf2، میتواند التهاب را کاهش داده و آنژیوژنز را افزایش دهد، که دو مؤلفه اساسی در ترمیم زخم دیابتی هستند. همچنین، circHIPK3 با جذب miR-124 و تقویت بیان STAT3 باعث افزایش تکثیر فیبروبلاستها و تسریع بهبود اپیدرم شده است. از منظر بالینی، مزیت circRNAها در مقایسه با miRNA یا lncRNAها، دوام بیشتر و نیاز کمتر به دوزهای مکرر است. تکنولوژیهای نوین مانند استفاده از اگزوزومهای مشتق از سلولهای بنیادی بهعنوان حاملهای طبیعی برای انتقال circRNA به بافتهای زخم، در حال بررسی هستند و میتوانند اثربخشی و ایمنی این درمان را افزایش دهند. با توجه به این یافتهها، circRNAها در آینده میتوانند بخشی از درمانهای شخصیسازیشده و مبتنی بر RNA برای بیماران مبتلا به DFU را تشکیل دهند.
ایمنی و سمیت درمانهای مبتنی بر RNA
یکی از مهمترین ملاحظات در توسعه درمانهای RNAمحور، بررسی دقیق ایمنی زیستی آنهاست. برخلاف داروهای شیمیایی یا حتی پروتئینهای نوترکیب، RNAها میتوانند بهطور بالقوه پاسخهای ایمنی ناخواسته در بدن فعال کنند. بهویژه RNAهای خارجی سنتزی که به صورت تزریقی یا موضعی وارد بدن میشوند، ممکن است توسط گیرندههای تشخیص الگوی پاتوژن (مانند TLR3، TLR7 و RIG-I) در سلولهای ایمنی شناسایی شوند و منجر به فعالسازی مسیرهای التهابی شوند. این پاسخهای ایمنی میتوانند با تحریک تولید اینترفرونها، باعث التهاب شدید، آپوپتوز سلولی یا حتی آسیب بافتی ثانویه شوند؛ مسئلهای که در زخمهای دیابتی، که خود دارای التهاب مزمن هستند، باید با دقت دوچندان کنترل شود.
برای کاهش این واکنشهای ایمنی، دانشمندان تکنیکهایی را برای اصلاح شیمیایی RNAها به کار گرفتهاند. یکی از روشهای رایج، جایگزینی بازهای نوکلئوتیدی طبیعی با آنالوگهای اصلاحشده مانند پزودویوریدین (Ψ) یا 5-متیلسیتوزین است که به RNA کمک میکند از شناسایی توسط گیرندههای ایمنی فرار کند. همچنین طراحی دقیق توالیهای RNA برای جلوگیری از تولید ساختارهای دو رشتهای یا تکراری که موجب تحریک ایمنی میشوند، از دیگر استراتژیهای ایمنسازی است. این اصلاحات نهتنها ایمنی را افزایش میدهند، بلکه پایداری مولکولی RNA را نیز بهبود میبخشند و طول عمر درمان را افزایش میدهند، که در بافتهای ضعیف و آسیبپذیر مانند زخم دیابتی، اهمیت ویژهای دارد.
نحوه تحویل RNA به محل زخم نیز تأثیر عمدهای بر ایمنی درمان دارد. استفاده از حاملهای مناسب میتواند از تخریب RNA جلوگیری کرده و آن را بهطور مؤثر به سلول هدف برساند، در حالی که واکنشهای جانبی را به حداقل میرساند. برای مثال، نانوذرات لیپیدی یونی (ionizable lipid nanoparticles) که پیشتر در واکسنهای mRNA مانند کووید-۱۹ نیز استفاده شدند، توانایی بالایی در تحویل هدفمند RNA با سمیت کم دارند. این نانوذرات در pH فیزیولوژیک نسبتاً خنثی هستند اما درون اندوزومها بهصورت فعال یونیزه میشوند، که باعث رهایی مؤثر RNA در داخل سلول و جلوگیری از تجمع در بافتهای غیرهدف میگردد. استفاده از اگزوزومهای طبیعی، پلیمرهای زیستتجزیهپذیر و نانوذرات بر پایه پلیساکارید نیز در کاهش سمیت و افزایش ایمنی بسیار مؤثر واقع شدهاند.
مطالعات حیوانی انجامشده بر روی مدلهای زخم دیابتی نشان دادهاند که درمانهای RNAمحور، در صورت استفاده از توالیهای بهینه و حاملهای مناسب، نهتنها موجب تحریک پاسخهای ایمنی مضر نمیشوند، بلکه میتوانند التهاب مزمن موجود در محل زخم را نیز تعدیل کنند. به عنوان مثال، در مدلی از موشهای دیابتی، استفاده از نانوذرات mRNA حاوی VEGF-A منجر به بهبود واضح در ترمیم زخم شد بدون اینکه نشانهای از سمیت بافتی، افزایش اینترفرون، یا پاسخ ایمنی نامطلوب مشاهده شود. البته هنوز دادههای کافی از مطالعات انسانی در دست نیست و کارآزماییهای بالینی برای بررسی دقیقتر ایمنی، بهویژه در بیماران مبتلا به زخمهای مزمن و عفونتپذیر، ضروری است. در مجموع، با رعایت اصول طراحی دقیق و انتخاب حامل مناسب، درمانهای مبتنی بر RNA میتوانند با ایمنی بالا در درمان زخمهای دیابتی مورد استفاده قرار گیرند.
روشهای تحویل RNA به محل زخم
یکی از چالشهای اصلی در استفاده از RNA درمانی، بهویژه در درمان زخمهای دیابتی، تحویل مؤثر و پایدار این مولکولها به محل آسیبدیده است. RNA بهطور طبیعی توسط آنزیمهای RNase در بدن تجزیه میشود و نفوذ آن به بافتهای هدف بهویژه در محیطهای پیچیده و التهابی زخمهای دیابتی دشوار است. علاوهبراین، RNAهای خارجی ممکن است باعث ایجاد واکنشهای ایمنی ناخواسته شوند. به همین دلیل، انتخاب روشهای مناسب تحویل برای بهبود دستیابی RNA به سلولهای هدف در محل زخم، امری ضروری است. یکی از استراتژیهای مؤثر، استفاده از نانوذرات است که میتوانند RNA را در داخل خود بستهبندی کرده و از تخریب آن جلوگیری کنند. این نانوذرات، با ویژگیهای فیزیکوشیمیایی خاص خود مانند اندازه، بار سطحی و قابلیت انحلال، میتوانند RNA را بهطور مؤثر به بافت آسیبدیده رسانده و در عین حال از بروز پاسخهای ایمنی ناخواسته جلوگیری کنند.
برای تحویل RNA به زخمهای دیابتی، استفاده از حاملهای نانوذرهای و اگزوزومها از روشهای نوآورانهای است که در سالهای اخیر توجه زیادی را به خود جلب کرده است. نانوذرات لیپیدی یونی (ionizable lipid nanoparticles) یکی از رایجترین حاملها برای تحویل RNA به سلولها هستند که در واکسنهای mRNA کووید-۱۹ نیز استفاده شدند. این نانوذرات قادرند RNA را درون خود بستهبندی کرده و با عبور از غشای سلولی به درون سلول منتقل کنند. نانوذرات میتوانند بهطور هدفمند به بافت زخم برسند و حتی از طریق سیستمهای تحویلی مبتنی بر ماتریسهای هیدروژلی بهطور موضعی در محل زخم باقی بمانند. همچنین، اگزوزومها، که بهطور طبیعی از سلولهای بنیادی و سایر سلولها استخراج میشوند، پتانسیل بالایی برای انتقال RNA به محل زخم دارند. اگزوزومها میتوانند بهطور مؤثری RNA را به سلولهای هدف برسانند و حتی با تحریک فرآیندهای ترمیمی مانند آنژیوژنز و تکثیر سلولی، روند بهبودی زخم را تسریع کنند. این روشها بهویژه برای زخمهای دیابتی که دارای آسیبهای عمیق و مزمن هستند، میتوانند بهطور چشمگیری کارایی درمانهای مبتنی بر RNA را افزایش دهند.
چالشها و محدودیتهای درمانهای مبتنی بر RNA
یکی از بزرگترین چالشها در استفاده از RNA برای درمان زخمهای دیابتی، خطرات احتمالی ناشی از پاسخهای ایمنی غیرمطلوب است. RNAهای خارجی، بهویژه هنگام تزریق به بدن، ممکن است توسط سیستم ایمنی بهعنوان یک عامل بیگانه شناسایی شوند و موجب فعالسازی پاسخهای ایمنی شده و باعث التهاب بیش از حد، آسیب بافتی و حتی عوارض جانبی جدی شوند. گیرندههای تشخیص الگوهای پاتوژن مانند TLR3، TLR7 و RIG-I قادرند RNAهای خارجی را شناسایی کرده و منجر به فعالسازی پاسخهای التهابی و تولید اینترفرونها شوند. این پاسخها ممکن است علاوه بر اثر منفی بر فرآیند ترمیم زخم، باعث ایجاد عوارض جانبی مانند تب، درد و حتی آسیب به بافتهای اطراف زخم شوند.
یکی دیگر از محدودیتهای بزرگ در درمانهای مبتنی بر RNA، تجزیه سریع این مولکولها در بدن است. RNA بهطور طبیعی بهراحتی تحت تأثیر آنزیمهای RNase قرار میگیرد که باعث تجزیه سریع آن در محیط بدن میشود. این مسئله باعث میشود که اثر درمانی RNA به مدت زمان کوتاهی محدود شود و نتایج درمانی در درازمدت بهطور کامل قابل مشاهده نباشد. برای حل این مشکل، استفاده از تکنیکهایی نظیر اصلاح شیمیایی RNA، ایجاد تغییرات در ساختار آن و استفاده از نانوحاملهای پایدار برای جلوگیری از تجزیه RNA پیشنهاد میشود، اما حتی با این اصلاحات نیز چالشهای زیادی در زمینه حفظ پایداری RNA در بدن وجود دارد.
تحویل مؤثر RNA به محل زخم یکی از چالشهای اساسی در درمانهای مبتنی بر RNA است. RNA باید بهطور دقیق به سلولهای هدف در بافت آسیبدیده (مانند فیبروبلاستها، کراتینوسیتها یا سلولهای اندوتلیال) برسد تا اثر درمانی مورد نظر حاصل شود. در زخمهای دیابتی، با توجه به مشکلاتی نظیر کاهش خونرسانی و تغییرات بافتی پیچیده، رساندن RNA به بافت آسیبدیده یک چالش بزرگ است. استفاده از حاملهای مختلف مانند نانوذرات لیپیدی، پلیمرهای زیستتجزیهپذیر و اگزوزومها برای تحویل RNA به محل زخم راهکارهایی هستند که در حال تحقیق و توسعه هستند، اما این روشها نیز نیازمند بهینهسازی برای افزایش کارایی، هدفگیری و کاهش عوارض جانبی هستند.
یکی دیگر از محدودیتها در استفاده از حاملهای RNA، سمیت و واکنشهای جانبی ناشی از حاملهاست. در حالی که نانوذرات و اگزوزومها بهعنوان حاملهای RNA، مزایای زیادی دارند، این حاملها خود ممکن است باعث ایجاد سمیت در بافتهای مختلف شوند. بهویژه، در صورت استفاده از نانوذرات یونی یا پلیساکاریدی، این مواد میتوانند به غشای سلولی آسیب بزنند، باعث التهاب یا اختلال در عملکرد سلولها شوند. بنابراین، برای کاهش سمیت، لازم است که مواد استفاده شده در نانوذرات و دیگر حاملها بهطور دقیق ارزیابی شوند و طراحیهایی انجام شود که کمترین آسیب را به بافتهای بدن وارد کند.
توسعه و تولید درمانهای مبتنی بر RNA بهویژه در مقیاس بزرگ میتواند بسیار پرهزینه باشد. هزینههای بالا مربوط به سنتز RNAهای خاص، تولید نانوذرات و فرایندهای پیچیده تحویل دارو میشود. این موضوع میتواند مانعی بزرگ برای استفاده از درمانهای مبتنی بر RNA در مقیاس وسیع باشد، بهویژه در کشورهای در حال توسعه یا برای بیماران با هزینههای محدود درمانی. همچنین، تولید این داروها به صورت صنعتی نیازمند زیرساختهای پیچیده و گرانقیمت است که ممکن است برای بسیاری از مراکز درمانی در دسترس نباشد.
مقایسه RNA درمانی با روشهای سنتی
روشهای سنتی مانند استفاده از پانسمان، آنتیبیوتیکها، فاکتورهای رشد یا سلولهای بنیادی در درمان زخمهای دیابتی تا حدودی موفق عمل کردهاند، اما محدودیتهایی مانند هزینه بالا، عدم پاسخدهی در زخمهای مزمن، و احتمال عفونت مجدد همچنان پابرجاست. RNA درمانی، برخلاف روشهای سنتی، رویکردی مولکولی و هدفمند ارائه میدهد که مستقیماً بر مسیرهای معیوب درونسلولی اثر میگذارد. همچنین قابلیت تنظیم دقیق بیان ژن و طراحی شخصیسازیشده برای هر بیمار، RNA درمانی را به گزینهای جذاب برای آینده تبدیل کرده است.
نتیجهگیری و پیشنهادات
درمانهای مبتنی بر RNA، از جمله miRNA، lncRNA، circRNA و mRNA، فرصتهای نوینی برای مقابله با زخمهای دیابتی مقاوم به درمان فراهم کردهاند. شواهد تجربی و مطالعات حیوانی نشان دادهاند که این روشها میتوانند روند بهبود زخم را با تنظیم مسیرهای مولکولی کلیدی، بهویژه آنژیوژنز، التهاب و بازسازی بافت تسریع کنند. با این حال، برای تجاریسازی و استفاده بالینی گسترده، باید چالشهایی نظیر پایداری RNA، تحویل مؤثر و تأییدات ایمنی مرتفع شود.